استاد جبرائیلی از اساتید برجسته علم کلام است. ایشان دارای تألیفات فراوانی است و در علم کلام و شیعه شناسی نیز تدریس دارند. موضوع این جلسه در رابطه با شیعه سلفی یا وهابیت وطنی است. این جلسه درس در موسسه دارالاعلام در تاریخ 27/12/96 برگزار گردید.
قرن دوازدهم درجهان اسلام آغاز یک خیز در جهان اسلام در شبه قاره هند با شخصیتی همچون شاه ولی الله دهلوی در سال 1176 است. شاه ولی الله در جهان اسلام آغاز گر یک تفکر جدید است. حتی وهابیت بعد از جریان شاه ولی الله فعالیت خود را آغاز کردند. شاه ولی الله اگر چه همدوران محمد بن عبدالوهاب است. زیرا محمد بن عبدالوهاب در سال 1206 از دنیا رفت. شاه ولی الله برخلافت محمد بن عبدالوهاب آدم باسوادی است و حتی کتاب حجه الله البالغه او امروز در مصر و عربستان و بلوچستان تدریس میشود. شاه ولی الله از همان ابتدا به عنوان یک شخصیت فکری مطرح بود.
شیعه وهابی یا سلفیه ایرانی یا قرآنیون و یا شیعیان مقصره
در دوران قاجار در بین تشیع جریان هایی به وجود آمد. جریان فلسفی، جریان اخباری، جریان فقاهتی و متکلمین و این سیر ادامه پیدا کرد تا اینکه در زمان پهلوی و در سال 1300 هجری مقداری فضا متفاوت شد و در بین ایرانیان جریانهایی دیگر مطرح شد. در این دوران شیعیانی آمدند که با برخی از اصول و آموزه ها مشکل داشتند. اکنون اسم این گروه را چه قرار داهیم؟ سلفیه ایرانی، شیعیان وهابی زده، قرآنیون و.. که من هیچ یک از این اسامی را نمی پسندم. زیرا قرار دادن نام «شیعیان وهابی زده» برای این گروه درست نیست، چون با این کار خودمان داریم وهابیت را تبلیغ میکنیم. و نام «سلفیه ایرانی» هم مناسب نیست، چون همه اینها ایرانی نیستند بلکه از کشورهای دیگر هم در این گروه هستند. به نظر می رسد لقب مقصره برای ایشان مناسبت تر است. این نام را شیخ مفید در تصحیح الاعتقاد آورده است. یعنی شیعه هستند ولی در رابطه با مقام ائمه دچار تقصیر شده اند.
این گروه (شیعه سلفی) فعالیشان در دهه اخیر بیشتر شده است، ولی آغاز فعالیتشان از زمان رضا خان است. رضا خان یک تفکری داشت با نام مبارزه با خرافات. و در این زمان افرادی آمدند و گفتند که برخی از آموزه های شیعه خرافاتی است، هر چند ریشه اصلی به زمان قاجار بر می گردد و مربوط به اخوند زاده متوفای 1296 قمری است.
شخصیت های مطرح سلفیه شیعی
برخی از اشخاص مطرح در بین این جریان، عبارت اند از: شریعت سنگلجی متوفای 1322شمسی و سید احمد کسروی متوفای 1324 شمسی که هر دو هم آخوند هستند. علی اکبر حکمی زاده متوفای 1366 نویسنده اسرار هزار ساله که امام خمینی (رضوان الله تعالی) کتاب کشف الاسرار را در نقد این کتاب نوشت. حیدرعلی قلمداران متوفای سال 1368 این فرد روحانی نبود. سید ابوالفضل برقعه ای متوفای 1372 که در تهران از دنیا رفت. گرچه قمی الاصل است ولی در تهران ازدنیا رفت و در همانجا دفن شد. صالحی نجف آبادی و سید حسین مدرسی در همین جریان هستند، ولی با برقعهای بسیار فرق دارند. نجف آبادی فقط در علم امام مشکل داشت، ولی عصمت و نص را قبول داشت ولی این جریان بیشتر مشکلشان با نص است. در تبریز شخصی بود به نام یوسف شعار که او هم این صحبت ها را می زند. یا سید صادق تهرانی که فتاوی شاذی دارد که البته این شخص را نیز نمی توان از این جریان محسوب کرد. امروز سخنگوی این جریان سید مصطفی طباطبائی است.
مهمترین شخصیت های و کتابهای جریان سلفیه شیعی
بیشترین تأثیر گذاری را کسروی و قلمداران و برقعه ای گذاشته اند. کتاب شیعه گری کسروی خیلی مهم است. اشکالاتی را که به شیعه وارد کرده دراین کتاب وجود دارد. البته سخنان قلمداران را شیخ عبدالعزیز، پسر شاه ولی الله در کتاب تحفه اثنی عشری گفته است، ولی همان صحبتها را کسروی می گوید که یک شیعه است و این صحبت ها از زبان یک شخص شیعی گفته می شود.
دومین کتابی که خیلی مهم است از قلمداران است. نام کتاب او شاهراه اتحاد است که در اثبات عدم نص است. نصوصی را که بر اثبات ائمه آمده است ایشان رد می کند.
کتاب سوم از برقعه ای است. کتاب عرض اخبار اصول بر قرآن و عقول. این کتاب در نقد کتاب اصول کافی (کتاب الحجه و کتاب التوحید) نوشته شده است. که عربها نام این کتاب را کسر الصنم نامیده اند.
یک نکته: نام کتاب تحفه اثنی عشر ربطی به داوزده امام ندارد بلکه نام اثنی عشر مربوط به قرن دوازدهم است. شیخ عبدالعزیز در این کتاب می گوید: من کتابم را بر دوازده باب تویب کردم به جهت دوازده امام. شاه عبدالعزیز می گوید این سخنانی که اهل بیت می گویند را ما قبول داریم، ولی شیعه چیز دیگری می گوید. لذا این کتاب در رد شیعه است نه در رد اهل بیت.
ویژگی های شاخص این جریان
1. متأثر از وهابیت هستند. سنگلجی به حج رفت و وقتی برگشت عوض شد. کسروی از طریق نشریاتی که ازسوی مصر و سوریه برایش می آمد با جریان های سلفی آشنا شد. برقعه ای نیز یکی از کتابهای سلفیه را ترجمه کرده است و این شخص از طریق آثار وهابیت، وهابی زده شد.
2. قرآن گرایی و بی اعتنایی به حدیث. این جریان مدعی است که شما شیعیان بی جهت به حدیث چسبیده اید و قرآن را رها کرده اید.
3. نپذیرفتن رهبری مرجعیت شیعه در مناسبات فکری.
4. تأثر از عقلانیت غربی. بنابراین برقعه ای کتاب عرض اخباراصول بر قرآن و عقول را می نویسد.
آقای سنگلجی وارد موضوع امامت و نص نشده است. گیر ایشان به موضوع توحید عبادی است. مهمترین کتاب شریعت سنگلجی، توحید عبادت (یکتا پرستی) است. کتاب دیگر ایشان اسلام و رجعت است. که در این کتاب رجعت را به کلی رد کرد و گفت رجعت با عقل و قرآن سازگاری ندارد و همه روایات رجعت ضعیف است. بهترین کتاب در نقد این کتاب، عبارت است از کتاب ایمان و رجعت که آیت الله سید احمد زنجانی آن را نوشته است و کتاب بسیار خوبی است.
کسروی خیلی کتاب دارد. ولی شیعه گری او خیلی مهم است. مشروطه گری نیز یکی دیگر از کتابهای اوست.
آقا حکمی زاده نیز کتابهایی دارد ولی خیلی مهم نیست.
آیت الله سید حسین بدلا کتابی دارد به نام هفتاد سال خاطره که هم حجره حکمی زاده بوده است و در نقد حکمی زاده کتاب خوبی نوشته است.
آقا برقعه ای کتاب زیاد دارد. کتابی دارد به نام رساله احکام القرآن که رساله ایشان است و مقلدینی هم داشته و دارد. ایشان کتابی دارد با عنوان نقد المراجعات که کتاب علامه شرف الدی را نقد کرده است. کتاب تضاد مفاتیح الجنان با قرآن. العقیده الاسلامیه محمد بن عبدالوهاب را نیز ترجمه فارسی کرده است. بررسی علمی احادیث مهدویت و...
این جریان مهدی شخصی را قبول ندارند، بلکه قائل به مهدویت نوعی هستند. کتاب نقد دعای ندبه. کتابی هم در رابطه با ولایت دارد. چون ایشان ولایت تکوینی را قبول ندارد.
مهمترین اشکالات این جریان به شیعه
1. نفی ولایت تکوینی. گرچه شیعه قائل به ولایت تشریعی برای ائمه نیست و ایت الله صافی در این رابطه کتاب خوبی نوشته است. به نام ولایت تکوینی و تشریعی. حتی شیعه برای پیامبر نیز فقط در چند مورد خاص، ولایت تشریعی را می پذیرد، زیرا تشریع مخصوص خداست. ولی شیعیان ولایت تکوینی را می پذیرند اما این جریان ولایت تکوینی را نیز برای ائمه نمی پذیرد.
2. علم غیب امام. که این جریان علم غیب را مختص خدا می دانند و آن را برای ائمه درست نمی دانند.
3. غیبت امام عصر. که چنین چیزی را نمی پذیرند
4. تعلق خمس. که معتقدند خمس فقط به غنایم و ... تعلق می گیرد. عقیده آنان مثل اهل سنت است. برقعه ای می گوید: پرداخت خمس با روح اسلام سازگاری ندارد. چون اسلام نفی تبعیض است ولی خمس نوعی تبعیض به سادات است.
5. بنا بر قبور.
نویسنده: مجتبی محیطی